نقش ایران باستان در شکل گیری حقوق بین الملل
برچسب ها : نقش ایران باستان در شکل گیری حقوق بین الملل,
موضوع :
تاریخ ایران , ,
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سرزمين اريايي و آدرس kamiran.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
زواره، شهري كوچك در حاشيه جنوبي دشت كوير ايران و در 120 كيلومتري اصفهان است. زواره از آباديهاي كهن ايران است و در آن بناهايي تاريخي همچون منار زواره در مسجد امام حسن مجتبي (ع) (كه قبل از اسلام آتشكده بوده است) و قلعه مغول مسجد جامع (قديميترين مسجد چهار ايواني ايران) وجود دارد.
شهرستان ماسال از دو بخش ماسال و شاندرمن تشکیل شده و هر دو بخش مملو از جاذبه های طبیعی و گردشگری است. بام سبز ایران هنوز زیر پای ویلاسازها و دلال ها نیفتاده و همچنان زیبایی و آرامش خود را حفظ کرده است.
چشمه معدنی اسرارآمیز سورت از شاهکارهای طبیعت است که دارای دو چشمه با آبهای کاملاً متفاوت از لحاظ رنگ، بو و مزه است.
یکی از این چشمهها دارای آبی بسیار شور و دریاچهای کوچک است که در تابستان براي شنا و آب تنی استفاده میشود و دارای خواص آب درمانی نیز است؛ چشمه دیگري که در مجاورت این چشمه قرار دارد دارای آبی به رنگ نارنجی و ترش مزه است.
در جنوبی ترین نقطه این سرزمین، جزیره ای کوچک و زیبا خودنمایی می کند که «هنگام» نام دارد. جزیره ای مرجانی که در جنوب جزیره قشم واقع شده و با آبادیهای کوچک و وسعتی حدود 50 کیلومتر مربع یکی از دیدنی ترین جاذبه های طبیعی قشم به شمار می رود.
موزه پول، اولین گنجینه تخصصی و دایمی سکه و اسکناس در ایران است که درتاریخ 17 تیرماه سال 1376، به همت اداره کل موزههای بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی افتتاح شد. این مجموعه شامل 1400 سکه و 750 قطعه اسکناس و تعداد تقریبی200 قطعه اشیای موزهای، غیر از سکه و اسکناس، است که در محوطهای به وسعت 2000 مترمربع به نمایش گذاشته شده و ضمن ارئه بخش جالب توجهی از سکهها و اسکناسهای ایران گوشههایی از تاریخ این سرزمین را نیز به نمایش میگذارد.
بازی چوگان از کهن ترین و زیباترین ورزش های ایران باستان است. چوگان ورزشی است شادی بخش و شورانگیز، آمورنده، که جسم و جان را نیرومند می سازد. و دارای این خاصیت بوده که به عنوان نخستین ورزش دسته جمعی (تیم به تیم) شناخته شده است. ورزشی که در آن برعکس ورزش های زمان پیدایش آن ها در عهد کهن، نبرد انسان ها علیه یکدیگر نبوده بلکه نبرد بر سر «ت وپ» یا «گوی» صورت گرفته است.
امروز در عصر ما ، زیباترین و ارجمند ترین و در عین حال در دسترس ترین و تاحدودی ارزان ترین تحفه ها یك شاخه یا دسته گل است كه به مناسبت های بسیاری هدیه میشود . این اقدام بدیع و شایسته كه اكنون در بین همه جوامع و اقوام و ملل در سراسر جهان كم و بیش متداول است پیشینه بسیار دور و درازی مخصوصا در قلمروهاي.............
در لابهلای تاریخ، اساطیر و باستان شناسی ایران همواره خانواده به عنوان مهمترین واحد اجتماعی و نگهدارنده رابطه خویشی و پایگاه عاطفی نقش مهمی ایفا میكند. «مان» در مفهوم خانواده، از صورت اوستایی «نمانیه»، در واژه «خانمان» به معنی خانه و خانواده باقی مانده است.در آثار باستانشناسی ایران، در گورهای مختلف آثار مادری كه فرزندش را بغل كرده است و
ادامه عكس ها در ادامه مطلب
پیوندهای کعبه با خورشید و
خانهٔ خورشید
بناها و مکانهای مقدس در جهان فراوان هستند، اما معمولاً هیچکدام آنها دارای تاریخچه و سرگذشت روشن و مشخصی نیستند. گزارشهای تاریخی و روایتهای داستانی پیرامون بناهای مقدس به اندازهای گوناگون و متناقض هستند که امکان دستیابی قاطع به واقعیتهای روزگاران گذشته ناممکن است. اما ممکن است که بتوان با توجه به واقعیتهای ملموس و قابل اندازهگیری، تا اندازهای به سواد آن نزدیک شد. هر مکانی میتواند به دلایل گوناگون جغرافیایی، وضعیت اقلیمی، ساختار طبیعی ممتاز، واقعهای تاریخی، پدیدهای کیهانی و یا هرگونه انگیزه و عامل دیگر، توجه مردمان را به خود جلب کند و اندکاندک به یک «مکان مقدس» تبدیل شود. در یک «مکان مقدس»، معمولاً بنایی نیز ساخته میشود که تقدس مکان را به خود میگیرد و تبدیل به یک «بنای مقدس» میشود. بناهای مقدس هنگامی که از حمایت دستگاه سیاسی قدرتمند و پشتیبانی یک دین رسمی یا فراگیر برخوردار شوند، به سرعت گسترش مییابند و گاه ......
آبی قلب تو خلیج فارس و هرمز
سینه به سینت سلسله کوه البرز
وسعت نام تو ، وسعت نام خورشید
جلوه خاکت قرمز و سبز و سفید
این نه منم من ، نه من منم من
ذره خاک وطنتم من ذره خاک وطنم من هـــی
ایران خاک دلیران ایران غرش شیران
* ایران همیشه جاویدان*
شبنمی از جنگل شمال ایرانی
دیده به دریایی از جهان ایرانی
محو دلیری از آن جمال ایرانی
ایرانی پهلوان ، ایرانی مهربان ، ایران وطن من
ایرانی قهرمان ایرانی پهلوان از ارس تا عمان وطن من
خون سیاووش کمان آرش مهد شعیران شکوه آتش خانه ایمان به لطف یزدان هــی
ایران خاک دلیران ایران غرش شیران ایران همیشه جاویدان
رستم و سهراب قصه ها ایرانی
شیرین و فرهاد عاشقا ایرانی
اهل وفا صلح و صفا ایرانی
ایرانی مهربان ایرانی قهرمان ایران وطن من
ایرانی قهرمان ایرانی پهلوان ایران وطن من
این نه منم من ، نه من منم من
ذره خاک وطتم من ذره خاک وطنم من هـــــــی
ایران خاک دلیران ایران غرش شیران ایران همیشه جاویدان
یکی دانشهایی که ایرانزمین در آن نقش مهمی را ایفا کرده دانش پزشکی است. دانش پزشکی در ایران پیش از دوره اوستایی و ظهور اشوزرتشت وجود داشته.
آنچه از اخلاق و صفات و آداب و رسوم ايرانيان باستان مي دانيم اغلب از منابع غربي است ، تاريخ نگاران يوناني و رومي با اينكه چندان علاقه اي به ايران و ايراني نداشته و از آنها تحت عنوان بربر ياد مي كردند با اين حال نمي توانستند منكر سجاياي اخلاقي و صفات حميده ايرانيان باشند. همه جا از گفتار ، كردار و پندار نيك سخن رفته است ، همه جا از بيگانگي ايرانيان از دروغ صحبت مي شود.
ايرانيان به اطفال خود از سن پنج سالگي تا بيست سالگي فقط سه چيز مي آموختند : سواري و تير اندازي و راستگوئي . دروغگويي را بدترين عيب مي دانستند ، دروغگو به دوزخ يا سراي ناپاكان و دروغ پردازان مي رفت و گويا دروغ معاني مختلفي داشته است.پس از آن قرض داري را زشت ترين معايب مي دانستند زيرا معتقد بودند كه مقروض مجبور است دروغ بگويد.
مغان و آموزگاران به كودكان خود مي آموختند كه دروغ نگويند ، وام نستانند ، بدكاري و ستمگري روا ندارند ، ميهن خود را دوست بدارند ، وفادار و مردم دوست باشند ، مي خواره و شكمباره ، گدامنش و هرزه داري و ژوليده و چركين بار نيايند ، به آنان ياد مي دادند كه آب دهان در كوچه نيفكنند ، در رودها و آبها ادرار نكنند ، در معابر چيزي نخورند ، به اندازه بخورند و بنوشند و احترام پدر و مادر را نگه دارند و مي گفتند ، هرگز هيچ پارسي پدر و مادر خود را نكشته است ...
گزنفون ، مورخ و فيلسوف يوناني در كتاب كوروش نامه نوشته: پارسيان اطفال خود را در دادگاهها حاضر مي كردند تا محاكمات را گوش كنند و با دادگستري آشنا شوند. مي دانيم كه ايرانيان به عدالت اهميت بسيار مي دادند و دولتمردان نسبت به قضات بسيار سختگير و گاهي هم بي رحم بودند ، نوشته اند كه كمبوجيه شهريار هخامنشي و نخستين فاتح مصر ، يكي از قضات را كه رشوه گرفته بود محكوم به اعدام نمود ، آنگاه فرمان داد تا پوست او را كنده و بر مسند قضاوت بگسترانند.
طبق نوشته هردوت مورخ يوناني ، ايرانيان روز تولدشان را بيش از هر روز ديگري محترم مي داشتند و در اين روز بيشتر از ساير روزها غذا طبخ مي نمودند . آنها در كوچه و بازار چيز خوردن و پيش روي ديگران جويدن را سخت ناروا مي دانستند .
خشونت ها و وحشيگريهاي برخي از اقوام بدوي ، كه در مواجهه با مردم بيگانه زبان ها بريده اند و چشمها كنده و از سر بيگناهان منارها ساخته و يا از خون بي دست و پايان آسياها جاري كرده اند ، در ايرانيان نيست و آنچه هم ديده مي شود عمدتا منشا غير ايراني دارد . بهترين دليل اين مدعا فتح بابل توسط كورش كبير مي باشد كه به خدايان و باور و دين مردمان بابل احترام گذاشته و آنها را نابود نكرد.
بیمارستان های ایران و سایر بیمارستان های شرق اسلام که عموما به همت ایرانیان بناگردیده و ثمره آن به جهان پزشکی آن دوران رسیده است،برخی از این بیمارستان ها در خاک ایران قرار دارند و برخی در کشورهای دیگر واقع اند.
تا به حال به این اندیشیده اید که چرا هرگز در هیچ گزارش یا رسانه خارجی در مورد اینکه بستنی ، این لیسیدنی پرطرفدار، در کجا و توسط چه کسی ساخته شد هیچ حرفی به میان نیامده ؟! جواب این سوال در کتاب `مردم دوران مشروطه` در قفسه های خاک گرفته کتابخانه ملی موجود است که نیز افتخار دیگری است برای ما ایرانیان .
داستان از اینجا شروع میشه که فردی به نام کریم باستانی ملقب به کریم یخ فروش پسر جوانی از شهر ری در بازار آن زمان (خیابان جمهوری امروز) بساط یخ فروشی داشت . یکی از مشتریان غالبا دائمی کریم کارمندان سفارت انگلستان در همان حوالی بودند . این مواجهه هر روزه کارمندان با کریم رابطه صمیمانه را بین آنها پدید آورد . کارمندان برای کریم که انگلیسی بلد نبود نام کریم یخی یا همان به گفته خودشان آیس کریم را برگزیدند . در اواسط درگیریهای دوران مشروطیت کریم برای جلب بیشتر مشتری اقدام به پخش یخ در بهشت مبادرت ورزید . و در همین دوران و برای اولین بار با مخلوط کردن شیر و یخ و زرده تخمه مرغ و گلاب و شیره ملایر اولین بستنی تاریخ بشریت را ساخت. که مورد استقبال اهالی بازار و همسر سفیر انگلیس قرار گرفت مغازه ای در همان حوالی توسط سفیر انگلیس به کریم اهدا شد که بر سر در آن به زبان انگلیسی اسم فامیل کریم ( باستانی ) bastani نوشته شده بود که ایرانی ها به اشتباه بستنی می خواندند . در زمان افتتاح فروشگاه سفیر انگلیس با گفتن :
we name it after you
اسم محصول را به احترام کریم آیس کریم گذارد
میرزا حسنخان مستوفی , مستوفیالممالک دوران مشروطیت ، در کتاب خاطراتش مینویسد این پدرسگ ( کریم باستانی ) لیسیدنیی ساخته است از سردابهای یزد سردتر ، از لب یار شیرین تر، از پنبه خراسان نرمتر. سالها بعد کریم با یکی کارمندان سفارت انگلیس به نام الیزابت بسکین رابینز ازدواج کرده و به انگستان و بعد از آن به امریکا مهاجرت میکند .
الف
آبادان : خرم و باصفا
آبتین : نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی
آبدوس : نام یکی از درباریان اردوان سوم اشکانی
آبستا : اوستا
آتروپات : نام والی آتروپاتن(آذرآبادگان)
آترین : نام پسر اوپدرم در زمان داریوش بزرگ
آتش : فروغ و روش
گاهشماری اوستایی نو یکی گاهشماریهای رایج در ایران پیش از اسلام بود که جایگزین گاهشماری اوستایی کهن شد. به گفتهٔ اکثر محققان این گاهشماری در زمان هخامنشیان رایج شد و آن را متأثر از گاهشماری مصری میدانند. تاریخ رواج آن را ۴۴۱ پیش از میلاد در دوران اردشیر درازدست میدانند [۱] بنا به قرائن این گاهشماری در دوران اشکانیان هم متداول بود. اما بیشترین اطلاعات پیرامون آن از عهد ساسانی به بعد است.
پس از نبرد دليرانه و رزم پهلوانی قادسيه وکشته شدن سپهسالار ايران "رستم فرخزاد" به دست اعراب که توفان شن بر سپاهيان ايران فرو ريخت و مايه شکستشان شد، نيروهای رزمنده ايران پراکنده شدند.
يزدگردسوم شاهنشاه دلاور و بيباک ايران، به اميد فراهم کردن نيروهای کار آمد و پيکارجوی تازه، تلاشی همه سويه را آغاز کرد. ميان نبرد قادسيه تا نهاوند، چهار ماه به درازا کشيد. عمرابن خطاب در اين ميانه نامه اي به شاهنشاه ايران می فرستد که پاسخی دندان شکن دريافت می کند.
او در اين نامه يزدگرد را به خدا پرستی و دست کشيدن از آتش پرستی و روی آوردن به خدای تازيان به نام "الله و اکبر" و پذيرفتن دين اسلام فرا می خواند
آنچه براي آگاهي هم وطننان ارجمند ايراني در ذيل مي آيد متن ترجمه نامه عمر خليفه دوم به یزدگرد سوم ساسانی و پاسخ یزدگرد به عمر می باشد. نسخه اصلی این نامه ها در موزه لندن نگهداری می شود. زمان نگاشته شدن این نامه ها مربوط می شود به پس از جنگ قادسیه و پیش از جنگ نهاوند که حدوداً چهار ماه به طول انجاميد
متن نامه عمربن الخطاب ، به یزدگرد سوم
بسم الله الرحمن الرحیم
از : عمربن الخطاب خليفه مسلمين
به: يزدگرد سوم شاه فارسی
من آينده خوبی برای تو و ملتت نمی بينم ، مگر اينکه پيشنهاد من را قبول کرده و بيعت نمايی .
زمانی سرزمين تو بر نيمی از جهان شناخته شده
نام های ایرانی اصیل
بهروز : خوشبخت ، نيکبخت
بهزاد : نيک نژاد - مينياتوريست مشهور صفويان - نام اسب سياوش
بهشاد : خوشحال وشاد
بهمن : نيک انديش - برف انبوه که از کوه فرو ريزد - جانشين اسفنديار
بهناز : خوش ناز، باناز ، طناز
بهنام : نيک نام
بهنود : سلامت ، عافيت
بهنوش : کسي که نيک مينوشد
بيتا : بي همتا ، بي مانند
بيژن : ترانه خوان ، جنگجو - پسر گيو و دلداده منيژه
پارسا : پاکدامن ، زاهد
پاکان : پاکها - نامي کردي
پاکتن : نيکو چهر پاکيزه تن
پاکدخت : دختر پاک
پانته آ : همسر آرتاداس که مادها او را به کورش هديه کردند امانپذيرفت
پدرام : آراسته ، نيکو ، شاد
پرتو : روشن ، تابش
پرشنگ : تابش ، آتشپاره
پرتو : روشن ، تابش ، فروغ
پرستو : پرنده مهاجر
پرويز : پيروز - لقب خسرو دوم ، پادشاه ساساني
پرديس : بهشت ، باغ و بستان
پرهام : ازاشخاص بسيار ثروتمند در زمان بهرام گور
پژمان : افسرده ، غمگين
پژوا : بيم و هراس
پرنيا : پارچه حرير
پشنگ : ميله آهني - نام پدرافراسياب
پروانه : حشره اي زيبا که خود را به شعله مي زند
پروين : ثريا ، ستارگان کوچک نزديک به هم
پري : فرشته ، جن ، همزاد
پريچهر : زيبا روي - نام زن جمشيد شاه
پريدخت : دختر پري ، همسر سام نريمان و مادر زال
پريسا : همچون پري
گوش بده تا بگم به تو نيت مو .... دارن از بين ميبرن هويت مو
تاريخ خاک سرزمين آريايي ... داره فرياد ميزنه تا ما بياييم
پس حالا وقتشه بشنوي که ... ايران من همون کشوري که
بعد از ۷هزار سال ايران سرپاست ... هنوزم دل آريايي ها دريا ست
بشنو هم وطن من اينو از ياس ... که واسه وطنم منم سرباز
بگير به دستت پرچم ايرانو بگو ... نگين دست هستي ايرانو بدون
اعتراض من ميشه مثل گلوله شليک ... بيا با هم بخوانيم سرود ملي
خواهرو برادر من اي هموطن ... تمدن ايراني ها هست در خطر
همه ما سربازهاي زير پرچمميم ... نميزاريم از ما بگه هر اجنبي
واسه ما ايراني ها ملاک هر نفره ... که تو گردنامون پلاک فروهره
اتحاد ما واسه دشمن اضطراب ... اسم ايران واسه مايه افتخاره
احترام ما به ايران يک خار تو چشم .... کساني که ميخوان بزنند ضربه بهش
مثل تشنگي گندم به آب مثل نم نم بارون بوي خاک
مثل تو مثل چشم پاک بوي خاک
وطن عشق تو توي قلبم خوندن از وطن حس منه
عشق من خاک ميهن ايران
............................................................................
ميخواهي بگي ما آمديم از يک نسل وحشي
پس يک نگاهي بنداز به تخت جمشيد
داري اسم ايرانو بد جلوه ميدي ... که اسمتو بزرگ بنويسن رو جلد سي دي
دارم هدفتو تو دفترم مينويسم ... ميدونم که واسه چي ساختي فيلم ۳۰۰
ميدونم که دلت ساخته شده از سنگ و سرب
جاي اينکه با هنر بسازي فرهنگ صلح
تو اين تيرگي روابط هواي مه آلود ... ميخواهي ماهي بگيري از آب گل آلود
ولي اينو به تو ميگم با زبان اصيل ... که ايران نميشه تباه و تسليم
خدا به تو داده دوتا چشم بينا ... ببين کتابهاي سعدي و ابن سينا
يا فردسي و خيام يا مولانا رومي ... هميشه توي تمدن ما بالا بوديم
ولي افشين نمي تونه ساکت شه ,,, اسم ايران بازيچه يک مشت ناکس شه
هدفتو پاره ميکنم با تيغ ايمان ... تو کي هستي که بگي از تاريخ ايران
کورش کبير بود صلح رو آغاز کرد ... يهوديها رو از بند بابل آزاد کرد
کورش ساخت کتيبه حقوق بشر ... واسه همينه که دارم يک غرور قشنگ
به ايرانمو به تاريخ وطنم ... به خاک همين سرزمين آميخته بدنم
هر جاي اين کره خاکي هستي هموطن ... تا وقتي که خون تو ميدوه در بدن
راضي نشوکه هر بيگانه با فرهنگ تو بازي کنه
تاريخ ايران من هويت منه , ايران دفاع از تو نيت منه
جلوگیری از ورود شماره جدید نشنال جئوگرافیک به ایران
National Geographic
Persia: Ancient Soul of Iran
روح باستانی ایران :
شکوهی که الهام بخش ملت مدرن است
ماهنامه آمریکایی "نشنال جئوگرافیک" که در تیراژی میلیونی از بیشترین اعتبار بین المللی در حوزه ی اجتماع ،تاریخ و طبیعت برخوردار است ، در جدیدترین شماره ی خود(آگوست 2008) ،گزارشی ویژه از ایران باستان به چاپ رسانده است.
در این گزارش ویژه که خانم " مارگریت گودیس " آن را تهیه کرده، تاریخ پرشکوه پارس ، با توجه به آداب و رسوم منحصر به فرد و هویت ملی ایرانیان قرن بیست و یکم که هنوز ریشه در خزانه ی باستانی خویش دارند و می کوشند امپراتوری عظیم و ابرقدرت ایران را زنده کنند، مورد بررسی قرار گرفته است .
در این میان، خبرنگار فرارو کسب اطلاع کرد که اداره کل رسانه های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ورود این شماره ی نشنال جئوگرافیک به ایران ، جلوگیری به عمل آورده است.
اثار باستاني پاسارگاد
كورش بزرگ به سال 550 ق .م دولت ايراني هخامنشي رابنياد نهاد و پاسارگاد را كه درقلب پارس بود بعنوان اولين پايتخت خدو برگزيد . نام پاسارگاد را به صورتهاي مختلف از جمله پارسكده و پارس گرد نوشته اند و برخي ان را با پارس مربوط دانسته اند ،اما با توجه به اسناد موجود ،اين تعبير اعتباري ندارد و پاسارگاد درست است (قسمت اولا ان مثل نام شهر پسا /فسا است ).
كورش بزرگ مجمو عه اي از كاخهاي شاهي درميان باغهاي خرم پاسارگاد طراحي و بنا كرد كه مشتمل بود بر :
كاخ دروازه (انسان بالدار ) ،كاخ بارعام ،كاخ اختصاصي ،نباي معروف به تخت سليمان ،دو تك بنا .علاوه بربناهاي فوق طراحي باغ و اب نماهاي سنگي داخل ان نيز درهمان زمان انجام گرفته است .بادرگذشت كورش در جنگ با ايرانيان شمال شرقي كالبد وي به پاسارگاد اورده و درمقبره ساده ولي بسيار چشمگيري كه خود ساخته بودنهاده شد.درزمان كموجيه پسر و جانشين كورش پاسارگاد اعبتار خد را حفظ كردو بناي سنگي چهار گوشي كه شبيه كعبه زرتشت درنقش رستم مي باشد به اين مجموعه اضافه شد . اين بنا كهبعدها « زندان سليمان » نام گرفت . احتمالا مقبره كمبوجيه مي باشد . اكنون تنها يك ديوار بلند از اين بنا باقي مانده است . از زمان داريوش به ببعد پاسارگاد بعنوان مكاني روحاني كه مهد پارسيان بوده است و كالبد بنيان گذار دولت ايران را درخد جاي داده ،مورد احترام بود .پادشاهان هخامنشي مراسم تاجگذاري خود را دراين مكان برگزار مي كردند و موبدان براي بزرگداشت سرسلسله دولت خد همه ماهه قرباني مي كردند و نذورات مي دادند و مراسم مذهبي بجاي مي اوردند . باسقوط هخامنشيان خط و زبان پارسي باستان به فراموشب سپرده شدو پاسارگاد هم از اهميت سياسي افتاد، اما خاطره قدوسيت ان دريادها ماد .دردوران اسلام اين مكان بنام «مشهد مادرسليمان »يا «مشهد ام النبي » شهرت يافت .دليل انتخاب اين نام تقدس محل و عظمت بناهايي بود كه جهانگردان اسلامي ساختن انها را از عهده بشر خارج مي دانستند . به همين دليل مقبره كورش نيزبنام «مقبره مادر حضرت سليمان «و برج بلند سنگي بنام «زندان سليمان » ناميده شدند كه به شرح انها مي پردازيم
ناهيدهمان آنهيته يا آناهيتا است که ايزدآب قرارگرفته است . دراوستا آناهيتابه صورت دوشيزه ای بسيارزيبا - قدی بلند واندامی
تراشيده نام نهاده شده است ونام ديگرستاره ونوس نيزآناهيتا يا ناهيد است . درکل روز جمعه روز روشنايی آب ومظهر بخشندگی
وعنايت پروردگار نامگذاری شده است.
مهندسان هخامنشى راز استفاده از عدد پى (۱۴/۳) را دو هزار و ۵۰۰ سال پيش كشف كرده بودند. آنها در ساخت و سازه هاى سنگى و ستون هاى مجموعه تخت جمشيد كه داراى اشكال مخروطى است، از اين عدد استفاده مى كردند.عدد پى (۳.14) در علم رياضيات از مجموعه اعداد طبيعى محسوب مى شود. اين عدد از تقسيم محيط دايره بر قطر آن به دست مى آيد. كشف عدد پى جزء مهم ترين كشفيات در رياضيات است. كارشناسان رياضى هنوز نتوانسته اند زمان مشخصى براى شروع استفاده از اين عدد پيش بينى كنند. عده زيادى، مصريان و برخى ديگر، يونانيان باستان را كاشفان اين عدد مى دانستند اما بررسى هاى جديد نشان مى دهد هخامنشيان هم با اين عدد آشنا بودند. «عبدالعظيم شاه كرمى» متخصص سازه و ژئوفيزيك و مسئول بررسى هاى مهندسى در مجموعه تخت جمشيد در اين باره، گفت: «بررسى هاى كارشناسى كه روى سازه هاى تخت جمشيد به ويژه روى ستون هاى تخت جمشيد و اشكال مخروطى انجام گرفته؛ نشان مى دهد كه هخامنشيان دو هزار و ۵۰۰ سال پيش از دانشمندان رياضيدان استفاده مى كردند كه به خوبى با رياضيات محض و مهندسى آشنا بودند. آنان براى ساخت حجم هاى مخروطى راز عدد پى را شناسايى كرده بودند.» دقت و ظرافت در ساخت ستون هاى دايره اى تخت جمشيد نشان مى دهد كه مهندسان اين سازه عدد پى را تا چندين رقم اعشار محاسبه كرده بودند. شاه كرمى در اين باره گفت: «مهندسان هخامنشى ابتدا مقاطع دايره اى را به چندين بخش مساوى تقسيم مى كردند. سپس در داخل هر قسمت تقسيم شده، هلالى معكوس را رسم مى كردند. اين كار آنها را قادر مى ساخت كه مقاطع بسيار دقيق ستون هاى دايره اى را به دست بياورند. محاسبات اخير، مهندسان سازه تخت جمشيد را در محاسبه ارتفاع ستون ها، نحوه ساخت آنها، فشارى كه بايد ستون ها تحمل كنند و توزيع تنش در مقاطع ستون ها يارى مى كرد.
سازمان اولیه پیاده نظام پارسی براساس سیستم اعشاری یا ده دهی بود. چنان که دانشمند کلاسیک نیک سکوندا (Nick Sekunda) توضیح می دهد:
ارتش ایران از هنگ های هزار نفری تشکیل می شد. اصطلاح پارسی باستان این هنگ ها «هزارابام» بود... فرمانده هر هنگ را «هزار پاتیش» می گفتند؛ هر هنگ هزار نفری به ده «صاتابا» یا فوج صد نفری تقسیم می شد. فرمانده هر «صاتابا» یک «صاتاباتیس» بود که به نوبه خود هر «صاتابا» به ده «داتابا» مرکب از ده مرد تقسیم می شد. «داتابام» (یا جوخه ده نفری) کوچک ترین واحد تاکتیکی پیاده نظام بود که به ستون یک به میدان نبرد فرستاده می شد. «داتاپاتیس» (یا سرجوخه ده نفری) در جلوی ستون قرار می گرفت و یک «اسپارا» (سپر) حمل می کرد. در پشت او بقیه «داتابام» (افراد جوخه) به صورت یک ستون نه نفری می ایستادند و هر مردی به کمان و شمشیر کج مسلح بود. معمولاً «داتاپاتیس» یک زوبین سبک کوتاه شش پایی به دست می گرفت و فرماندهی و نیز حفاظت از بقیه جوخه (داتابام) را بر عهده داشت. با وجود این گاه تمام افراد «داتابام» مسلح به کمان بودند و «اسپارا» (سپر) مانند «دیواری» در جلوی ستون از آن ها محافظت می کرد و امکان می داد که همه افراد «داتابام» با دست باز به تیراندازی یا شمشیر زنی بپردازند.
سیستم اعشاری برای واحدهای بزرگ تر از هنگ های هزار نفری نیز مورد استفاده قرار می گرفت. ارتش های بزرگ از واحدهایی مرکب از ده «هزارابا» یا ده هزار تن تشکیل می شدند. اصطلاح فارسی باستان این گروه های بزرگ از بین رفته ولی به یونانی به آن ها myriad (معادل «بیور» فارسی در شاهنامه) می گفتند. مهم ترین واحدهای «ده هزار تنی» (یا «بیور») ایرانی گروه های نخبه ای بودند که گارد شاهنشاهی را برای محافظت از شخص شاه تشکیل می دادند. بهترین سربازان ارتش در این گارد که به «آمرتکا» (بی مرگ یا «هنگ جاوید») معروف بود خدمت می کردند؛ از این رو به آن ها هنگ جاوید می گفتند که به محض کشته شدن یا مرگ یکی از افراد آن،