منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
وصیتنامه شهدا
وصیت شهدا
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

بـا تـوگـويـم ميهنــم ايـن بـار هـم گـل مـی کنـم آسمـانـت را پُـلِ پـروازِ سُنبـل مـی کنـم در سـرِ پيـری جـوان مـی گـردمـی همچـون بهـار کـوچـه بـاغـت را پـر از آواز بلبـل مـی کنـم جـاودانـه ميهنـم اين بـار هـم مـی سـازمـت چون درفـش کـاويـان هر جای می افرازمت همچـو رستـم می کَـنم ديـو پليـدی را ز جـای چـون فـريـدون شـوکـت ديـريـنه می پـردازمت با تـو مـام ميهنـم ديـرينه پيمـان می کنـم گـر که ايـرانـم نبـاشـد، تـرک ايـن جـان می کنم همچـو آرش بر پَـرِ البـرز جـان بـر کَـف بـه پـای کوهسـاران را پُـر از آواز ايــران می کنم بـا تـو گـويـم ميهنـم اين بـار هـم گـل می کنم با تـو گـويـم ميهنم ايـن بـار هـم گـل مـی کنـم
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
ایران جاویدان

چو ایران مباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

همی جوشم از سقف ویران وطن
به زیر سقف او استخوانم عماد

به خون سبزه رویانم از هر دمن
کنم نقش دشمن در این ره کساد

کشم نعره تا لرزد از دل, عدو
به تیغش زنم تا بماند به یاد

سرودی سازم از زال و  اسفندیار
رسانم به گوشش به تعلیم باد

به تیرش بدوزم به قلب درخت
بسانی که رستم بزد بر شغاد

خدایا  مرا تن بسوزان ولی
دورغی ز راه وطن کج کناد

تبارم زمردی و نیکی شمار
پر از نام مردان نیکو نهاد

به حق و عدالت بسی شهره اند
پر از فر و انصاف و ایمان و داد

به تخت کیانی مثال آورند
فریدون و جمشید وآن کیقباد

خدایا بر ایران فرودآر نام آوری
درفش سه رنگش سرافرازی دهاد

تمام کسانش ز بن ایرانیند
همه آریایی و پارسی و ماد

ز دم ریشه در خاک ایران زدند
همیشه زعشقش به تن، خانه زاد

خدایا به آخر به سر سایه کن
به پندارو گفتارو کردار، شاد




برچسب ها : سورنا,

موضوع :
سورنا سردار نامی ایران ,  , 

روزی بزرگان ایرانی ومریدان زرتشتی از کوروش بزرگ خواستند که برای ایران زمین دعای خیر کند وایشان بعد از ایستادن در کنار اتش مقدس اینگونه دعا کردن:

***خداوندا اهورا مزدا ای بزرگ آفریننده آفریننده این سرزمین
بزرگ،سرزمینم ومردمم راازدروغ و دروغگویی به دور بدار***

بعد از اتمام دعا عده ای در فکرفرو رفتند واز شاه ایران پرسیدند که چرا این گونه دعانمودید؟فرمودند:چه باید می گفتم؟ یکی جواب داد :برای خشکسالی دعا مینمودید؟

***کوروش بزرگ فرمودند: برای جلو گیری از خوشکسالی انبارهای اذوقه وغلات می سازیم***

دیگری اینگونه سوال نمود: برای جلوگیری از هجوم بیگانگان دعا می کردید ؟

***ایشان جواب دادند: قوای نظامی را قوی میسازیم واز مرزها دفاع می کنیم***

گفتند:برای جلوگیری از سیلهای خروشان دعا می کردید ؟

***پاسخ دادند: نیرو بسیج میکنیم وسدهایی برای جلوگیری از هجوم سیل می سازیم***

و همینگونه سوال کردندوبه همین ترتیب جواب شنیدند...


تا این که یکی پرسید: شاها منظور شما از این گونه دعا چه بود؟!

***وکوروش تبسمی نمودند واین گونه جواب دادند :
من برای هر سوال شما جوابی قانع کننده آوردم ولی اگر روزی یکی از شما نزد من آید و دروغی گوید که به ضرر سرزمینم باشد من چگونه از آن باخبر گردم واقدام نمایم؟ پس بیاییم از کسانی شویم که به راست گویی روی آورند ودروغ را از سرزمینمان دور سازیم...که هر عمل زشتی صورت گیرد باعث اولین آن دروغ است***

گفتار نیک...پندار نیک...کردار نیک

پاینده ایران سرزمین کهن مهر و تمدن   




موضوع :
کوروش کبیر ,  , 

وقتی که ایران هست خلیج یعنی فارس
تاریخ می لرزد از خشم قوم پارس
جز این اگر باشد خلیج آبی نیست
بی سایه ایران بیش ازسرابی  نیست
تا میهن کاوه تابوت ضحاک است
این سرزمین از هر اهریمنی پاک است
صدها هزار آرش جان در کمان دارند
تیری اگر کاریست این عاشقان دارند
وقتی هویت را در نام می جوید
هر بی نشان ناچار صد یاوه می گوید
چیزی که در صلح است از جنگ می خواهد
قدرت اصالت نیست فرهنگ می خواهد
ما وارث کورش فرزند جمشیدیم
پیروز بی پرده بت نپرستیدیم
ما ریشه ای دیرین در عشق خون داریم
ما در شب تاریخ تا صبح بیداریم

........

پاینده ایران سرزمین کهن مهرو تمدن




برچسب ها : خلیج فارس,

سورنا یکی از سرداران بزرگ و نامدار تاریخ است که سپاه ایران را در نخستین جنگ با رومیان فرماندهی کرد و رومیها را که تا آن زمان قسمتی از ارمنستان و آذربادگان را تصرف نموده بودند، را با شکستی سخت و تاریخی روبرو ساخت.ژول سزار» Julius Caesar و «پومپه» Pompee و «کراسوس» Crassusسه تن از سرداران بزرگ روم بودند که کشورهای پهناوری را که به تصرف این دولت درآمده بود، اداره می‌کردند. «کراسوس» فرمانروای شام (سوریه) بود و برای گسترش دولت روم در آسیا، سودای چیرگی بر ایران و سپس هند را در سر می‌پروراند و سرانجام با حمله به ایران این نقشه خویش را عملی ساخت. «کراسوس» با سپاهی مرکب از 42 هزار نفر از لژیونهای ورزیده روم که خود فرماندهی آنان را بر دوش داشت به سوی ایران روانه شد و « ارد Orod » ( اشک 13) پادشاه دلاور اشکانی که خود در شرق ایران در حال جنگ با مهاجمین بود ، سورنا  فرمانده مورد اعتماد خود را به جنگ رومیها فرستاد. نبرد میان دو کشور در سال 53 پیش از آذربادگان آغاز و تا قلب میان رودان ادامه یافت . در جنگی که در جلگه‌های میان رودان ( بین‌النهرین ) و در نزدیکی شهر کاره Carrhae حران» روی داد. در جنگ «حران»، سورنا با یک نقشه نظامی ماهرانه و به یاری سواران پارتی که تیراندازان چیره دستی بودند، توانست یک سوم سپاه روم را نابود و دستگیر کند. «کراسوس» و پسرش «فابیوس» Fabius در این جنگ کشته شدند و تنها شمار اندکی از رومیها موفق به فرار گردیدند. جنگ حران که نخستین جنگ میان ایران و روم به شمار می‌رود، دارای اهمیت بسیار در تاریخ است زیرا رومیها پس از پیروزیهای پی‌درپی برای نخستین بار در جنگ شکست بزرگی خوردند و این شکست به قدرت آنان در دنیای آن روز سایه افکند و نام ایران و دولت پارت را بار دیگر در جهان پرآوازه کرد.،دولت روم در پیشرفت مرزهای خود در شرق، با سد نیرومند ایرانی روبرو شد و از آن زمان به بعد گسترش و توسعه آن دولت در آسیا، پایان پذیرفت. پس از پیروزی «سورنا» بر کراسوس» و شکست روم از ایران، نزدیک به یک سده، رود فرات مرز شناخته شده میان دو کشور گردید و رومیها برای جلوگیری از شکستهای آینده و به پیروی از ایرانیان ناچار شدند به وجود سواره نظام در سپاه خود توجه بیشتری بنمایند.




موضوع :
سورنا سردار نامی ایران ,  , 

در زمان پادشاهی منوچهر پیشدادی، در جنگی با توران، افراسیاب سپاهیان ایران را درمازندران محاصره می‌کند. سرانجام منوچهر پیشنهاد صلح می‌دهد و تورانیان پیشنهاد آشتی را می‌پذیرندو برای قبول این صلح و تحقیر ایرانیان پیشنهاد می کنند که از پهلوانان ایرانی شخصی تیر بیندازد ولی در ایران کسی جرات این کار را به خود نمی دهد آرش در لشکر ایران ستوربان بوده و پیغامی را به دست او میدهند تا به لشکر توران ببرد و در آنجا پادشاه توران برای تحقیربیشتر ایرانیان خود آرش را انتخاب می کند و آرش به اجبار مسئولیت این کار را میپذیرد در لشکر ایران همه به آرش خرده می گیرند که چرا این مسئولیت را پذیرفتی و تو باعث ننگ ایران می شوی و... قرار بر این می‌گذارند که کمانداری ایرانی برفراز البرز کوه تیری بیاندازد که تیر به هر کجا نشست آنجا مرز ایران و توران باشد. آرش به فراز دماوند می‌رود و تیر را پرتاب می‌کند. تیر از صبح تا غروب حرکت کرده و در کنار رود جیحون یا آمودریا بر درخت گردویی فرود می‌آید. و آنجا مرز ایران و توران می‌شود. پس از این تیراندازی آرش از خستگی می‌میرد. او همه هستی‌اش را بر پای تیر می‌ریزد؛ پیکرش پاره پاره شده و در خاک ایران پخش می‌شود و جانش در تیر دمیده می‌شود. مطابق با برخی روایت‌ها اسفندارمذ تیر و کمانی را به آرش داده بود و گفته بود که این تیر خیلی دور می‌رود ولی هر کسی که از آن استفاده کند، خواهد مرد. با این وجود آرش برای فداکاری در راه میهن حاضر شد که از آن تیر و کمان استفاده کند.تیر آرش سه روز و سه شب در حرکت بود تا درکنار رود جیحون بر تنه درختی فرو می رود و از حرکت میاستد.

بسیاری آرش را از نمونه‌های بی‌همتا در اسطوره های جهان دانسته‌اند؛ وی نماد جانفشانی در راه میهن است.




موضوع :
ارش کماندار ,  , 

 واژه اهورامزدا اوستایی و یکی از نامهای خداوند است. این واژه از دو بخش تشکیل شده است.........................اهورا به معنی هستی بخش و دارنده هستی است مزدا خود از دو واژه مز به معنی بزرگ و دا به معنی دانا و دانش است.................... پس واژه مزدا نیز به معنی دانش بزرگ است و وظیفه هر انسانی است که این دانش بزرگ را در یابد و به ان برسد. در نتیجه واژه اهورامزدا به معنی دانای بزرگ هستی بخش است. این کلمه در متن‌های پهلوی به اُهرمَزد و هُرمُزد و در فارسی اورمَزد، هُرمزد و هُرمُز مبدل شده است. تا قبل از زمانِ هخامنشیان نمی‌توان در موردِ یزدان‌شناسی و باورهای دینیِ ایرانیان جز در اساطیر باستانی ایران و هندِ باستان آگاهی یافت. هم‌زادهای اساطیری [کهن] بی‌شماری که از دورانِ مشترکِ هندوایرانی در ادبِ وِدایی و میراثِ فرهنگیِ هند و داستان‌های پیشدادی، کیانی و میراثِ فرهنگی ایرانِ باستان برجا مانده‌اند، از جایگاهِ ویژه‌ای برخوردارند. این هر دو قوم در دوره‌ی هندوایرانی به اَسوره (اَهورَه) و دَئِوَ (دیو)های بی‌شماری معتقد بوده‌اند. اهورامزدای زرتشت را در سرودهایش «‌‌‌‌گات‌ها»‌که در واقع اصلِ اوستا است، بهتر می‌توان شناخت.........................اَهورامزدای زرتشت، داناترین سرور و بالاترین و برترین گوهری است که شایسته‌ی نیایش است......................... این گزینش در شرایط و زمانی انجام گرفته که پیرامونِ زرتشت را ایزادانِ هندوایرانی بی‌شماری فراگرفته و در باورِ مردمان بوده‌اند. پس زرتشت با هوشیاری و تدبیر، اهورامزدا را بزرگ‌ترین خوانده است و این به مفهومِ آن است که او بزرگ‌ترین خدایی است که وجود دارد و در تصور می‌گنجد. با این تدبیر، بی‌آن‌که ایزدانِ موجود را انکار کند،‌ در مراحلِ بعدی آن‌ها را به شکلِ فرشتگانِ اهورامزدا انگاشته که به صورتِ صفاتِ اهورامزدا عمل می‌کنند. با این سلیقه و تدبیر، ایزدانِ باستانی به فرشتگانی مستقل که از اهورامزدا بیرون جوشیده‌اند، بدل شده و هر یک به صورتِ‌منظری از اهورا عمل می‌کنند. به عبارت دیگر،**اَمشاسپندان، اعضای یک پیکراند که در آفرینش، زیک گوهرند**

در سراسرِ گات‌ها، اهورامزدا برای زرتشت، تنها خدای توانا و آفریننده‌ی دانا است. در بالاترین نقطه‌ی آسمان قرار دارد.زاده نشده و کسی به او نمی‌ماند. وَرای او و بدونِ او، هیچ چیز وجود ندارد. او برترین هستی است و هستیِ همه از اوست. او برترین است. نه برتر از خود دارد و نه هم‌پایه. نه کسی منکرِ برتری او و نه مدعی جایگاه اوست. در سنگ‌نبشته‌های هخامنشیان نیز اهورامزدا همان خدای یکتایی است که راستی را دوست دارد و از دروغ بی‌زار است. از تاکیدهای فراوان در گات‌ها و سنگ‌نبشته‌ها به پرهیز از دروغ، می‌توان نتیجه گرفت که تضادِ راستی و دروغ، در هر دو به یک اندازه متبلور است و بینشِ نبرد با دروغ و تکیه بر راستی، آبشخوری واحد دارد.




موضوع :
 ,  , 

در ابتدا بایسته است به چند نکته اشاره کنیم:

1-عکس هایی که از درفش های ایران آورده شده است لزوماً در کل دوران مشخص شده جاری نبوده اند و شاید متعلق به یک دوره ی خاص از آن دوران باشند.

2- برخی از درفش ها از روی گفته ها و منابع تاریخی بازسازی شده اند و مطمئنا درفش ها به همین شکلی که در عکس ها تصویر شده اند ، وجود نداشتند(برای مثال درفش اشکانیان.)

 

دوره اساطیری




موضوع :
تاریخ پرچم ایران از ابتدا تا کنون ,  , 

اولين ارتش سواره در دنيا توسط سام ايراني اختراع شد با 115 سرباز




موضوع :
ایا میدانید........ ,  , 

سنتي كه امروزه امريكايي ها و اروپايي ها قبل از صرف غذا براي نيايش خداوند دارند در2000 سال پيش ايران اجرا مي شده است .

گوشه اي از كارنامه درخشان شاهنشاه اردشير پاپكان :

{ روزي اردشير از نخچير گرسنه و تشنه اندر خانه آمد . سپس واج ( دعاي قبل از غذا ) خواند و كنيزك آن زهر با پست ( نوعي شربت ) و شكر گم يخته ( آميخته ) بدست اردشير داد }




موضوع :
ایا میدانید........ ,  , 

داريوش شا گويد: هنگامي كه در جاي جاي دنيا كاخ ها را با خون انسانهاي بيگناه و با رعب و وحشت و زور ميساختند من در ساخت پارسه از يك برده استفاده نكردم (همه ي كارگران تحت بيمه و حقوق بودند)

 در تصاویر سنگ های تخت جمشید، هیچ کس عصبانی یا اخمو یا در حال فریاد زدن نیست.

هیچ کس سوار بر اسب و دیگری پیاده نیست.

هیچ کس را در حال تعظیم، سجده یا دست بوسی نمیبینی، هرگز غلام و کنیز در ایران مرسوم نبوده.

در بین این صدها پیکره، حتي یک تصویر برهنه یا پنهان در پارچه وجود ندارد.

هیچ کس مومن و برتر و هیچ کس کافر و پست تر نیست.

در اکثر جاهای تخت جمشید نقش گل به وفور یافت میشود از جمله در دست چب داریوش شاه

وعشق چيزيست كه در پارسه منحصر به فرد است...


موضوع :
ایا میدانید........ ,  , 

 

کیوان شید(شنیه):
نخستين روز هفته به نام کيوان شيدنام گذاری شده است که تشکيل شده است ازکيوان + شيد . کيوان بعد ازمشتری بزرگترين سياره
شمرده ميشود . که٧٠٠برابر زمين است . آنرازحل نيز ناميده اند. شيد نيز به چم ( معنی ) نور و روشنايی است . ازاين رو روز
نخست ايران یحکايت ازسياره روشن ونورانی را دارد .
مهرشيد ( يکشنبه) :روز دوم ازهفته مهرشيداست که مهرآن به چم ( معنی ) دوستی ومهربانی است . درپهلوی ميتراست . مهربرگرفته شده ازآئين
هفت هزارساله ميترايی است . مهرهمچنين ايزد عهدو پيمان است ودر اوستا آمده است که هيچ چيز بر ايزد مهرپوشيده نخواهد
بود . نامگذاری اين روزبه مهرشيدحکايت ازتعهدی است که بين مردمان بايد بر قرار باشد زيرا درايران باستان پيمان شکنی و
دروغ بزرگترين گناهان به حساب می آمده است . شيد نيزبه چم ( معنی ) روشنايی ونور می باشد .
مه شيد(دوشنبه):مه برگرفته شده ازماه است که اين نيز ازآيين ميترايی کهن ايرانی آمده است . خورشيد و ماه ازتنديسهای آئين ميترايی بوده است
که نشان ازقدرت وپويايی جهان آفرينش داشته است . سومين روز هفته درايران باستان به نام اين نمادخداوند نام گذاری شد و آنرا
مهشيدبه چم ( معنی ) ماه روشن ونورانی نام گذاشتند .
بهرام شيد( سه شنبه):بهرام برگفته شده از ورهرام زبان پهلوی باستان است واز يک سو نام ستاره مريخ است . بهرام ايزدپيروزی درايران باستان شمرده
می شده است وانديشه نياکان مابر اين بوده است که خداونديکتا ( اهورامزدا ) نيرویهايشرابرایاجرادربينافرادبشربين
ايزدان ( فرشتگان ) خود تقسيم نموده است تا آنان آنرا برای مردمان پياده کنند . ازاين رو بهرام ايزد پيروزی ناميده شده بوده است و
. چهارمين روزهفته به نام روز پيروزی روشنايی برتاريکی وغلبه انسان بر بدی هاو اهريمن نام گذاری شده است .
تيرشيد(چهارشنبه):تيربرگرفته شده از تيشتر پهلوی است . نياکان ماتير را ايزدان ونگهبان باران نام گذاری نموده اند واين گونه می پنداشت ه اندکه
اهورامزدا برای ياری رسانی به کشاورزان وجلوگيری ازخشکسالی و با روری زمين و سبزو سالم وپاکيزه ماندن جهان به ايزد
باران فرمان مي داده است که به ياری مردمان برسد . درکل اين روز به نام روز روشنايی باران وخواست پروردگار برای حفظ
طبيعت نام گذاری شده است .
اورمزدشيد(پنجشنبه) :
اورمزدنام ديگری از دهها نام اهورامزدا است که همه حاکی ازقدرت و توانايی پروردگار است . اين نام از واژههای پهلوی ارمزد
- هرمزد - اورمزد - هورمزد - اهورامزدا - مزداگرفته شده است . ازاين رو پنجمين رو زهفته به نام رو زروشنايی خداوند
نام گذاری شده است . ازاين رو اين واژه هنوزبه گونه ای ديگر درشب های جمعه برقرار است وهنوز تصورمردمان ما ب راين
است که شبهای جمعه روز ارتباط باخداوند وفوت شدگان است .
ناهيدشيد (آدينه ):

ناهيدهمان آنهيته يا آناهيتا است که ايزدآب قرارگرفته است . دراوستا آناهيتابه صورت دوشيزه ای بسيارزيبا - قدی بلند واندامی
تراشيده نام نهاده شده است ونام ديگرستاره ونوس نيزآناهيتا يا ناهيد است . درکل روز جمعه روز روشنايی آب ومظهر بخشندگی
وعنايت پروردگار نامگذاری شده است.




موضوع :
تاریخ ایران ,  , 

فروهر(فره وشی) چیست؟
فروهر= فره + وهر(ورتی)
جلو،پیش + برنده، کشنده =پیش برنده
شاید بتوان گفت از نظر زندگی، فروهر با ارزشترین جزء وجود انسان است چون این جزء ذره ایست از هستی بی پایان اهورا مزدا که هنگام زایش برای راهنمایی روان و رهبری آن به صورت کمال در وجود یک انسان جایگزین شده و پس از مرگ هم با همان پاکی و درستی به اصل خود(اهورا مزدا )میپیوندد.
 
شکل فروهر:
تصویر پیرمرد بالداری نمایانگر شکل فروهر است و در حال حاضر به عنوان نشانواره دین زرتشت بکار میرود.اما این شکل سابقه ای چندین ساله داشته ، و نظایر آن در کتیبه اقوام گوناگون ایرانی وجود دارد.ولی شکلی دقیقا به ضورت موجود، در کتیبه های هخامنشی بالای سر پادشاهان دیده میشود.
محققان و خاورشناسان بسیاری در مورد این شکل به تحقیق پرداختند و نظرهای گوناگونی نسبت به آن ابراز داشتند.در ابتدای تحقیق عده ای از پژوهشگران آنرا تصویری از اهورا مزدا خواندند.ولی چون به عقیده زرتشتیان اهورامزدا بی تن و پیکر (اَیوی تن وُ ) است و هیچگاه یک زرتشتی برای اهورامزدا شکلی قایل نیست، این نظر مورد مخالفت پارسیان هندوستان قرار گرفت.آنرا رد کردند و آنرا به عنوان سمبل فروهر معرفی نمودند و از قسمتهای مختلف آن برای شناساندن فروهر کمک گرفتند.اولین کسی که این طرح را نماد فروهر دانست شخصی بود به اسم "رستم جی کاما".این شخص با استفاده از یک تصویر باستانی ، وظیفه یکی از مهمترین اجزای وجود انسان را مد نظر قرار داد.


شرح اجزای مختلف سمبل فروهر :
1-سر:
 كه به شكل پیر سالخورده‌ و جهاندیده و گرم و سردروزگار چشیده كه در حلقه یا چنبره زمان تجربه آموخته و با بدی‌ها و ناپاكی‌ها بستیزند و مراحل ترقی و كمال را با متانت و صبر وشكیبایی طی کنند. نگاره فروهر از سر تا به  کمر به صورت پیرمردی جهان دیده با کمال و تجربه و دانایی است تردیدی نیست که نورانیت انسانها به خاطر نزول نور ایزدی بر دل آنهاست و هر که این نور را همراه داشته باشد انسان کامل است پیر موجود در نگاره  فروهر تمثیل و نماد انسان کامل است
 
2- دستها:
دستهای به سمت بالاست به خاطر آنکه همیشه به اهورامزدا توجه داشته باشیم.در نگرش زرتشتی خداوند دارای جای خاصی نیست اما از انجا که فمر بشر همواره نیروهای برتر از خود را در طبقه ی بالاتر می انگارد، از اینرو شکل، اهورا مزدا را در بالا نشان میدهد.حلقه ای که در دست فروهر است نشاندهنده احترام به عهد و پیمان است.در بین دختران و پسران ایرانی پیمان زناشویی با دادن حلقه ای انجام میشده که همانند شکل فروهر در دست چپ قرار میگرفته.این رسم هم اکنون هم پابرجاست.
 
3-بال ها:
بال های فروهر باز است .چون با دیدن بالهای باز ذهن انسان متوجه پرواز و پیشرفت شده، و از این حکایت دارد که انسان همواره باید به سمت پیشرفت و  بلندی و سرافرازی حرکت کند.هر بال از 3 بخش تشکیل شده که نشاندهنده سه پند زرتشت، اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک است و از مشاهده این سه بخش متوجه میشویم که پیشرفت و ترقی باید از راه درست یعنی اندیشه، گفتار و کردار نیک اتفاق بیفتد تا انسان را به سوی سربلندی و سرافرازی هدایت کند.
 
4-دایره میان شکل:
منظور از مشخص کردن این دایره در میان فروهر نشان دادن روزگار بی پایان است.و نشاندهنده بازگشت کردار انسان به وی میباشد .
 
5-دامن:
دامن فروهر از 3 بخش به وجود آمده که نماینده اندیشه بد، گفتار بد و کردار بد است.از مشاهده این سه قسمت در می یابیم که همواره باید اندیشه و گفتار و کردار بد را به زمین انداخته، پست و زبون سازیم.همانگونه که دامن در زیر قرار دارد.
 
6-دو رشته آویخته:
این دو رشته نماینده سپنتا مینو(خوی خوبی) و اَنگره مینو (خوی بدی) است که همیشه ممکن است در اندیشه هرفرد ظاهر شوند.

این شکل در برخی اساطیر به شاهین یا علامت سلطنت تعبیر شده  و  در برخی جاها به  سمبل فر ایزدی یعنی نیرویی که سبب برتری و حمایت از پادشاهان میشود و به همین سبب در بالای سر اکثر شاهان ایران زمین بخصوص شاهان هخامنشی به وضوح دیده میشود.



لوور يكي از بزرگترين موزه هاي جهان در انتهاي خيابان شانزه ليزه پاريس قراردارد و به مرور زمان از يك كاخ سلطنتي به موزه ملي كشور فرانسه در سال ۱۷۹۳ ميلادي تبديل گرديد. اين موزه داراي ۴ طبقه زيرزميني است كه داراي قسمتهاي مختلفي از جمله مصر،ايران و اروپاست. در قسمت ورودي اين موزه يك هرم شيشه اي قرار دارد كه سمبل اين موزه بشمار مي رود. درقسمت ايران مي توان سرستون هاي تخت جمشيد را بصورت كامل و تقريبا بكر و دست نخورده مشاهده كرد.تقريبا مهمترين بخشهاي تخت جمشيد در اين موزه قرار دارد. بخشهاي رنگي تخت جمشيد و لوح قانون حمورابي نيز دربخش مجاور قراردارد.اين لوح روي تخته سنگ سياهي با خط ميخي حك شده است و براستي وجود بخش تاريخ ايران اعتبار و جلال خاصي به اين موزه اعطا كرده كه نمونه آن را در كمتر جايي مي توان نظاره كرد.

واقعاً آدم بعضي اوقات ميماند كه اين آثار عظيم الجثه چطور تا آنجا رفته اند



 منشور آزادي نوع بشر کوروش بزرگ بي ترديد جزء بزرگترين افتخارات آرياييها و سرزمين ايران مي باشد چرا که روحيه خداجويي؛آزادگي و عدالت خواهي ايرانيان را در بيش از ۲۵۰۰سال پيش از زبان سردار بزرگ خويش به جهانيان اعلام مي نمايد .آن هم در زماني که جنگ و خون ريزي وظلم واستثمار يکديگردر ميان اقوام وحشي و متمدن آنروز امري رايج و عادي بشمار مي آمد و تمدن بشري هنوز مراحل تکامل خود را کامل طي نکرده بود و در اواخر عصر آهن بسر مي برد و بيان گفتارهايي که بي ترديد هنوز درهمين سرزمين ايران تازه و نو بشمار مي آيد و راه گشاي بسياري از مشکلات امروز ايران مي باشد در۲۵قرن پيش جاي شگفتي و تفکر بسيار دارد آيا مي توان گفت نياکان ما از ديد فرهنگ وتمدن در آن زمان به جايگاهي رسيدن که امروز ما حسرت آنرا مي خوريم و راه درازي را براي رسيدن به آن در پيش رو داريم؟احترام به عقايد ديگران ؛آزادي اديان و حق انتخاب حکومت رادر جامعه امروز ايران مي توان پيدا کرد؟ دادگاه هاي امروزمان که با رشوه و بي لياقتي حکم بي دادگاه را پيدا کرده و کجاست کوروشي که داد مظلوم را از ظالم بگيرد.در۲۵۰۰سال پيش از زبان کوروش برده داري در شرايطي از ميان جوامع ايراني بر مي افتد که حتي ۱۰۰۰سال بعد از آن در کتاب آخرين و کاملترين دين الهي شاهد قوانين متعددي راجع به آن هستيم!!!(من براي دين اسلام احترام بسياري قائل هستم ولي هرگز اين موضوع برايم روشن نشد) . دنياي استعمارگر امروز که با استثمار نوين خود ملل جهان سوم را به بي گاري مي گيرد اگرکوروشي مقتدر را در برابر خود مي ديد ديگر شاهد فقر و گرسنگي در جهان بوديم. ابرقدرت امروز جهان مانند لات بي سرو پا و قمه کشي مي ماند که هر کسي را که بخواهد در هر کجاي دنيا مورد زور و ستم قرار مي دهد و انتقام بي لياقتي خود را ازخون ديگر ملل مي گيرد .و هر کسي که با او نباشد و حتي در برابر خواسته هايش سکوت کند دشمن خود مي شمارد غافل از اينکه هر قدرتي را پاياني است .منشور آزادي کوروش نشان کاملي است از شايستگي و لياقت نژاد ايراني.فراموش نکنيم ايران سزاوار آنست که سرفراز بماند.




موضوع :
کوروش کبیر ,  , 

مهندسان هخامنشى راز استفاده از عدد پى (۱۴/۳) را دو هزار و ۵۰۰ سال پيش كشف كرده بودند. آنها در ساخت و سازه هاى سنگى و ستون هاى مجموعه تخت جمشيد كه داراى اشكال مخروطى است، از اين عدد استفاده مى كردند.عدد پى (۳.14) در علم رياضيات از مجموعه اعداد طبيعى محسوب مى شود. اين عدد از تقسيم محيط دايره بر قطر آن به دست مى آيد. كشف عدد پى جزء مهم ترين كشفيات در رياضيات است. كارشناسان رياضى هنوز نتوانسته اند زمان مشخصى براى شروع استفاده از اين عدد پيش بينى كنند. عده زيادى، مصريان و برخى ديگر، يونانيان باستان را كاشفان اين عدد مى دانستند اما بررسى هاى جديد نشان مى دهد هخامنشيان هم با اين عدد آشنا بودند. «عبدالعظيم شاه كرمى» متخصص سازه و ژئوفيزيك و مسئول بررسى هاى مهندسى در مجموعه تخت جمشيد در اين باره، گفت: «بررسى هاى كارشناسى كه روى سازه هاى تخت جمشيد به ويژه روى ستون هاى تخت جمشيد و اشكال مخروطى انجام گرفته؛ نشان مى دهد كه هخامنشيان دو هزار و ۵۰۰ سال پيش از دانشمندان رياضيدان استفاده مى كردند كه به خوبى با رياضيات محض و مهندسى آشنا بودند. آنان براى ساخت حجم هاى مخروطى راز عدد پى را شناسايى كرده بودند.» دقت و ظرافت در ساخت ستون هاى دايره اى تخت جمشيد نشان مى دهد كه مهندسان اين سازه عدد پى را تا چندين رقم اعشار محاسبه كرده بودند. شاه كرمى در اين باره گفت: «مهندسان هخامنشى ابتدا مقاطع دايره اى را به چندين بخش مساوى تقسيم مى كردند. سپس در داخل هر قسمت تقسيم شده، هلالى معكوس را رسم مى كردند. اين كار آنها را قادر مى ساخت كه مقاطع بسيار دقيق ستون هاى دايره اى را به دست بياورند. محاسبات اخير، مهندسان سازه تخت جمشيد را در محاسبه ارتفاع ستون ها، نحوه ساخت آنها، فشارى كه بايد ستون ها تحمل كنند و توزيع تنش در مقاطع ستون ها يارى مى كرد.




موضوع :
تاریخ ایران ,  , 

سازمان اولیه پیاده نظام پارسی براساس سیستم اعشاری یا ده دهی بود. چنان که دانشمند کلاسیک نیک سکوندا (Nick Sekunda) توضیح می دهد:
ارتش ایران از هنگ های هزار نفری تشکیل می شد. اصطلاح پارسی باستان این هنگ ها «هزارابام» بود... فرمانده هر هنگ را «هزار پاتیش» می گفتند؛ هر هنگ هزار نفری به ده «صاتابا» یا فوج صد نفری تقسیم می شد. فرمانده هر «صاتابا» یک «صاتاباتیس» بود که به نوبه خود هر «صاتابا» به ده «داتابا» مرکب از ده مرد تقسیم می شد. «داتابام» (یا جوخه ده نفری) کوچک ترین واحد تاکتیکی پیاده نظام بود که به ستون یک به میدان نبرد فرستاده می شد. «داتاپاتیس» (یا سرجوخه ده نفری) در جلوی ستون قرار می گرفت و یک «اسپارا» (سپر) حمل می کرد. در پشت او بقیه «داتابام» (افراد جوخه) به صورت یک ستون نه نفری می ایستادند و هر مردی به کمان و شمشیر کج مسلح بود. معمولاً «داتاپاتیس» یک زوبین سبک کوتاه شش پایی به دست می گرفت و فرماندهی و نیز حفاظت از بقیه جوخه (داتابام) را بر عهده داشت. با وجود این گاه تمام افراد «داتابام» مسلح به کمان بودند و «اسپارا» (سپر) مانند «دیواری» در جلوی ستون از آن ها محافظت می کرد و امکان می داد که همه افراد «داتابام» با دست باز به تیراندازی یا شمشیر زنی بپردازند.

سیستم اعشاری برای واحدهای بزرگ تر از هنگ های هزار نفری نیز مورد استفاده قرار می گرفت. ارتش های بزرگ از واحدهایی مرکب از ده «هزارابا» یا ده هزار تن تشکیل می شدند. اصطلاح فارسی باستان این گروه های بزرگ از بین رفته ولی به یونانی به آن ها myriad (معادل «بیور» فارسی در شاهنامه) می گفتند. مهم ترین واحدهای «ده هزار تنی» (یا «بیور») ایرانی گروه های نخبه ای بودند که گارد شاهنشاهی را برای محافظت از شخص شاه تشکیل می دادند. بهترین سربازان ارتش در این گارد که به «آمرتکا» (بی مرگ یا «هنگ جاوید») معروف بود خدمت می کردند؛ از این رو به آن ها هنگ جاوید می گفتند که به محض کشته شدن یا مرگ یکی از افراد آن،




موضوع :
تاریخ ایران ,  , 


ائيرينه :

 

 اين واژه در فرس هخامنشي آريا و در پهلوي اران است و آريارامنا (آريارمن) نام جد داريوش بزرگ مشتق شده از همين واژه مي باشد . ائيرين در اشتات يشت بند يكم و در دو سيروزه كوچك و بزرگ بند نهم آمده است كه به عنوان صفت استفاده شده است . يعني منسوب به آريا . استاده پورداوود هركجا به واژه ائيرينه وئيجه برخورده است آن را به معني آريا ترجمه كرده است ولي در همه جا ذكر كرده است كه اين همان ايران كنوني است كه نشان از مقدس بودن نام كشورمان در تمامي متون ديني باستاني حكايت دارد . در كتاب يشتها استاد پورداوود آمده است شكي نيست كه ايرانيان باستان خودشان را آريايي ها مي ناميدند . خود واژه ائيريه ( آريا ) در معني پارسي امروزي يعني نجيب و شريف و نام قوم آرياست . اين نژاد هم اكنون بين هند و ايران تقسيم شده اند كه از شاخه نژاد هند و اروپايي است . بخشي ديگر از اين اقوام كهن در آلمان - يونان و روم نيز پخش مي باشند . در فرس باستان اين واژه آريه ناميده شده است . اقوام هند و اروپايي شعبه وسيعي از نژاد سفيد هستند كه در ايران - هند و اروپا ماندگار شدند . و زبان هند و اروپايي نيز مختص آنان است . در اوستا نام ايران به عنوان مبدا اصلي آريايي نژادها معرفي شده است . حركت آريايي ها به سوي ايران به بيش از 2000 سال پيش از ميلاد مسيح باز ميگردد . اقوام آريايي كه فلات گسترده ايران را براي مسكن خود انتخاب نمودند به دوازده قسمت عمده تقسيم شدند كه نام برخي از آنان در اوستا آمده است:

 

 ۱) مادها در شمال غربي ايران - شامل كليه قسمتهاي آتروپاتكان (آذربايجان) - آران و قفقاز ( جمهوري آذربايجان) - كليه شهرهاي كرد نشين تركيه و عراق و سوريه .

 

2 ) پارس ها در جنوب ايران

 

3 ) هيركانيها در استرآباد ( گرگان امروزي )

 

4 ) پارتها در سرزمين خراسان بزرگ

 

5 ) آريانها در مجاورت رود هريرود ( آريوس )

 

6 ) درانگيان در شمال غربي افغانستان كنوني

 

7 ) آراخوتيان در ناحيه رود هلمند و شاخه هاي آن در اطراق قندهار در افغنستان كنوني

 

8 ) باكتريان در دامنه هاي شمالي هندوكش تا كنار جيحون كه همان بلخ امروزي در افغانستان است

 

9 ) سغديان در ناحيه كوهستاني ميان جيحون و سيحون

 

10 ) خوارزميان در گستره خيوه

 

11 ) ماژگيان در كنار رود مارگوس يا مرغاب كه بيشتر در گستره مرو واقع در تركمنستان كنوني است .

12 ) ساگاژتيان واقع در زاگرس شرقي كه در سرزمينهاي پهناور شمال درياي مازندران ( كاسپين ) زندگي ميكنند .




اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد.
اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور دریک زر در خزانه داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می باشد، زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست. البته به خاطر داشته باش تو باید به این حزانه بیفزایی نه این که از آن بکاهی، من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند، اما در اولین فرصت آن چه برداشتی به خزانه بر گردان .
مادرت آتوسا ( دختر کورش کبیر ) بر گردن من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .
ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که از سنگ ساخته می شود و به شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن به وجود نمی آید و غله در این انبارها چندین سال می ماند بدون این که فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه بدهی تا این که همواره آذوغه دو یاسه سال کشور در آن انبارها موجود باشد و هر سال بعد از این که غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسری خوار و بار استفاده کن و غله جدید را بعد از این که بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشک سالی شود .
هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافیست، چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نا مشروع نمایند نخواهی توانست آنها را مجازات کنی چون با تو دوست اند و تو ناچاری رعایت دوستی نمایی.
کانالی که من می حواستم بین رود نیل و دریای سرخ به وجود آورم ( کانال سوئز ) به اتمام نرسید و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد، تو باید آن کانال را به اتمام رسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آن قدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .
اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا این که در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی، با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .
توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده، چون هر دوی آنها آفت سلطنت اند و بدون ترحم دروغگو را از خود بران. هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط مکن و برای این که عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند، قانون مالیات را وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ نمایی عمال حکومت زیاد با مردم تماس نخواهند داشت .
افسران و سربازان ارتش را راضی نگاه دار و با آنها بدرفتاری نکن، اگر با آنها بد رفتاری نمایی آن ها نخواهند توانست مقابله به مثل کنند ، اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آن ها این طور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا این که وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند .
امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا این که فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر چه فهم و عقل آنها بیشتر شود تو با اطمینان بیشتری حکومت خواهی کرد .
همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .
بعد از این که من زندگی را بدرود گفتم ، بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار ، اما قبرم را مسدود مکن تا هر زمانی که می توانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی من را آنجا ببینی و بفهمی که من پدرت پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت می کردم مردم و تو نیز خواهید مرد زیرا که سرنوشت آدمی این است که بمیرد، خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد ، خواه یک خارکن و هیچ کس در این جهان باقی نخواهد ماند، اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت مرا ببینی، غرور و خودخواهی بر تو غلبه نخواهد کرد، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی، بگو قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا این که بتواند تابوت حاوی جسدت را ببیند.
زنهار، زنهار، هرگز خودت هم مدعی و هم قاضی نشو، اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بی طرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد و رای صادر کند، زیرا کسی که مدعیست اگر قضاوت کند ظلم خواهد کرد.
هرگز از آباد کردن دست برندار زیرا که اگر از آبادکردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت، زیرا قائده اینست که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود، در آباد کردن ، حفر قنات ، احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول قرار بده .
عفو و دوستی را فراموش مکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت، ولی عفو باید فقط موقعی باشد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .
بیش از این چیزی نمی گویم، این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو اینجا حاضراند کردم تا این که بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می کنم مرگم نزدیک شده است .




موضوع :
داریوش بزرگ ,  , 

پس از مرگ بدنم را مومياي نكنيد و در طلا و زيور آلات و يا امثال آن نپوشانيد.
زودتر آنرا در آغوش خاك پاك ايران قرار دهيد تا ذره ذره هاي بدنم خاك ايران را تشكيل دهد.
چه افتخاري براي انسان بالاتراز اينكه بدنش در خاكي مثل ايران دفن شود.
از همه پارسيان و هم‌ پيمانان بخواهيد تا بر آرامگاه من حاضر گردند
و مرا از اينكه ديگر از هيچگونه بدي رنج نخواهم برد شادباش گويند.
به واپسين پند من گوش فرا داريد.
اگر مي‌خواهيد دشمنان خود را تنبيه كنيد، به دوستان خود نيكي كنيد
فرزندان من،دوستان من.من اكنون به پايان زندگي نزديك گشته‌ام
من آن را با نشانه‌هاي آشكار دريافته‌ام
وقتي درگذشتم مرا خوشبخت بپنداريد و كام من اين است كه اين احساس در كردار و رفتار شما نمايانگر باشد، زيرا من به هنگام كودكي ، جواني و پيري بخت‌يار بوده‌ام،
هميشه نيروي من افزون گشته است آن چنان كه هم امروز نيز احساس نمي‌كنم كه از هنگام جواني ناتوان‌ترم
من دوستان را به خاطر نيكويي‌هاي خود خوشبخت و دشمنانم را فرمان‌بردار خويش ديده‌ام.
زادگاه من بخش كوچكي از آسيا بود. من آنرا اكنون سربلند و بلندپايه باز مي‌گذارم.
اما از آنجا كه از شكست در هراس بودم ،خود را از خودپسندي و غرور بر حذر داشتم.
حتي در پيروزي هاي بزرگ خود ، پا از اعتدال بيرون ننهادم.
در اين هنگام كه به سراي ديگر مي‌گذرم، شما و ميهنم را خوشبخت مي‌بينم.
و از اين رو مي‌خواهم كه آيندگان مرا مردي خوشبخت بدانند.
مرگ چيزي است شبيه به خواب.
در مرگ است كه روح انسان به ابديت مي پيوندد و چون از قيد و علايق آزاد مي گردد به آتيه تسلط پيدا مي كند و هميشه ناظر اعمال ما خواهد بود
پس اگر چنين بود كه من انديشيدم، به آنچه كه گفتم عمل كنيد و بدانيد كه من هميشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر اين چنين نبود، آنگاه ازخداي بزرگ بترسيد كه در بقاي او هيچ ترديدي نيست
و پيوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.
بايد آشكارا جانشين خود را اعلام كنم تا پس از من پريشاني و نابساماني روي ندهد.
من شما هر دو فرزندانم را يكسان دوست مي‌دارم ولي فرزند بزرگترم كه
آزموده‌ تر است كشور را سامان خواهد داد.
فرزندانم! من شما را از كودكي چنان پرورده‌ام كه پيران را آزرم داريد
و كوشش كنيد تا جوان‌تران از شما آزرم بدارند.
تو كمبوجيه، مپندار كه عصاي زرين پادشاهي، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت.
دوستان يك رنگ براي پادشاه عصاي مطمئن‌تري هستند.
همواره حامي كيش يزدان پرستي باش،اما هيچ قومي را مجبور نكن
كه از كيش تو پيروي نمايد و پيوسته و هميشه به خاطر داشته باش كه
هر كسي بايد آزاد باشد تا از هر كيشي كه ميل دارد پيروي كند.
هر كس بايد براي خويشتن دوستان يك دل فراهم آورد و اين دوستان را جز به نيكوكاري به دست نتوان آورد.از كژي و ناروايي بترسيد
اگر اعمال شما پاك و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد يافت ،
ولي اگر ظلم و ستم روا داريد و در اجراي عدالت تسامح ورزيد ،
ديري نمي انجامد كه ارزش شما در نظر ديگران از بين خواهد رفت و خوار و ذليل و زبون خواهيد شد
من عمر خود را در ياري به مردم سپري كردم.
نيكي به ديگران در من خوشدلي و آسايش فراهم مي ساخت و از همه شادي هاي عالم برايم لذت بخش تر بود.
به نام خدا و نياكان درگذشته‌ي ما، اي فرزندان اگر مي خواهيد مرا شاد كنيد نسبت به يكديگر آزرم بداريد.
پيكر بي‌جان مرا هنگامي كه ديگر در اين گيتي نيستم در ميان سيم و زر مگذاريد و هر چه زودتر آن را به خاك باز دهيد.
چه بهتر از اين كه انسان به خاك كه اين‌همه چيزهاي نغز و زيبا مي‌پرورد آميخته گردد .من همواره مردم را دوست داشته‌ام و اكنون نيز شادمان خواهم بود كه با خاكي كه به مردمان نعمت مي‌بخشد آميخته گردم.
هم‌اكنون درمي يابم كه جان از پيكرم مي‌گسلد.
اگر از ميان شما كسي مي‌خواهد دست مرا بگيرد يا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزديك شود
و هنگامي كه روي خود را پوشاندم،از شما خواستارم كه پيكرم را كسي نبيند، حتي شما فرزندانم
از همه پارسيان و هم‌ پيمانان بخواهيد تا بر آرامگاه من حاضر گردند
و مرا از اينكه ديگر از هيچگونه بدي رنج نخواهم برد شادباش گويند.
به واپسين پند من گوش فرا داريد.
اگر مي‌خواهيد دشمنان خود را تنبيه كنيد، به دوستان خود نيكي كنيد




موضوع :
کوروش کبیر ,  , 


دریافت کد رتبه جهانی سایت و وبلاگ