مهر پرستی یا میتراییسم

 

مهر پرستی یا آیین مهر بر پایۀ پرستش ایزد ایرانی "مهر" یا "میترا " بنیاد شده بود .   مهر یا میترا  از کهن‌ترین ایزدان ایرانی و هندی است, برخی نشانه‌های پرستش او را در ایران به پیش از مهاجرت آریایی ها بر می‌‌گردانند . آریائیان هنگام ورود به ایران نیروهای طبیعت مثل خورشید و ماه و ستارگان و آتش و خاك و باد و آب را مى‌پرستیده‌اند. خدایانی را هم كه مظهر قواى طبیعت بوده‌اند «دئوه» مى‌خوانده‌اند. دربارهٔ آغاز دین مهرپرستی در ایران نمی‌توان به درستی آن را روشن ساخت ولی می‌‌دانیم که بسیار پیش از آنکه کیش زرتشتی و ودایی پدید آیند نژاد ایرانی او را با آیینی راز آمیز ستایش می‌‌کردند, آیینی که در آینده نام "عرفان اسلامی یا مسیحی" به خود گرفت . مهر پس از ظهور زرتشت یكى از ایزدان یا فرشتگان آیین مزدیسنا گردید. امروزه گروهی از پژوهشگران ایرانی توان آن را دارند که پیشینهٔ پیوستهٔ این آیین را تا به امروز در ایران نمایان سازند. پیوند میترا با خورشید برای ما روشن است و روشن است که علامت  آن را كه چلیپا می‌‌گفته‌اند سمبل خورشید بوده است  .

به درستی نمی‌شود گفت آیا میترا خدای آفریدگار بوده یا پیامبر , آنچه می‌توان دریافت این است که او میانجی یا رهایی بخشی در میان مردم بوده و در زمان نبودنش نیز دوستدارانش باید برای باز گشتش  انتظار می‌‌کشیدند . در باور غربی او پسر خورشید بود و در پایان زمان به زمین باز می‌‌گشت.خورداد و خورتات و خور از کلماتی است که به این خدا یا نبی منسوب است .خورشید در واقع از دو کلمه خور به معنی خدا و شید به معنی درخشنده و جاوید می‌‌باشد  .

مهر پیش از زردشت ، ایزد مهرپرستی است ، در هند ، همان قانونی است که افراد را به هم پیوند می‌دهد ، در زروانی ، آفریده اهورا و اهرمن برای داوری در جنگ بزرگ میان آنان است و در زردشتی ،   مهر ایزد فروغ و روشنایی است، و نگهبان عهد و پیمان می‌باشد که سوار بر گردونه خورشید گرد جهان می‌گردد. در اوستا نیز یک سرود برای مِهر آمده‌است.

 

1.واژه میترا :

 

Mitra"  " در سانسکریت از ریشۀ " می " ، " Mi  " به معنای " بستن " است و " آنچه که می پیوندد " . در اوستایی " Mithra " یا " میثره " به معنای پیمان و همبستگی و در پهلوی " Mitr " یا " میتر " و در پارسی امروزی " Mitra " یا "    "  Mehr  به معنای پیمان و همبستگی و پیوستگی بین دو یا چند نفر . . در فرهنگهاى فارسى مهر را فرشته‌اى دانسته‌اند كه موكل است بر مهر و محبت و تدبیر امور مالی و مصالحى كه در ماه مهر (ماه هفتم از سال شمسى) و روز مهر (روز شانزدهم هر ماه) بدو متعلق است و حساب و شمار خلق از ثواب و عقاب به دست اوست. همین واژه در زبان روسی و لهستانی وارد و تبدیل به " Mir " ، " میر " شده که به معنای صلح است و یکی از ماهواره های روس هم به همین نام است .

2.تولد میترا :

 

شب یلدا شب تولد مهر بوده‌است در این شب میترا از دل سنگی درون غاری به دنیا میآید. مهریان ایران هم می‌پنداشتند كه بغ مهر در كوه البرز از فروغ مهر( در بعضی نظریه ها از الهۀ ناهید )  زاییده شد.

 برخی زاده شدن مهر از درون سنگ را استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگ به هم میدانند. میترا به هنگام تولد کره‌ای در دست دارد و دست دیگرش را بر دایره بروج گرفته‌است ، او تنها یک کلاه بر سر دارد و شمشیر و تیروکمان در دست .

 

3.تاریخچۀ آیین مهر پرستی :

 

با توجه به شواهد و مدارک قدمت این آیین به 8000 سال می رسد . مری بویس در تاریخ دین زرتشت رویه ۴۶می نویسد : واژه میترا در اوستا به گونه ای آشكار معنایى شبیه قرار داد و توافق را مى دهد . آنگونه توافق كه میان افراد نوع آدم حاصل می شود .

در مجموع باید گفت كه مهر خدای پیوستگی و همبستگی تیره های آریایی بود و وظیفه ی نگهبانی و سرپرستی پیمان را داشت .در

" مهر یشت" ،" مهر" دارای چراگاه های پهناور است .  " مالكیت چراگاه های پهناور "یادمان و یادآور دوره ای است كه آریاییان گله دار بودند و نظام چوپانی حاكم بر تیره ها بود ، دوره ی گشت از چراگاهی به چراگاهی دیگر. دوره ی كوچ نشینی اجباری كه پدیده ی نظام چوپانی است نیازمند به یك حساب و كتاب میان تیره هاست و همین حساب كتاب كه امروزه آنرا برنامه ریزی

می گوییم نیازمند به تعهد و پیمان فرد در برابر گروه و گروه دربرابر گروه است و در این رابطه مهر یا میترا كه دارای چراگاه های بی شمارست با هزاران چشم از پیمان نگهبانی می كند و دشمن پیمان شكنان است . مردمان از ترس برای مهر قربانی می كردند . اما آنگاه كه به سرزمین گرمتر كوچیدند و كشاورزی آغاز گشت و تولید كشاورزی كشت و كشت زار و شهر و  شهر نشینی را آفرید ، از قلمرو خدایان پنداری كاسته شد . آغازگراین دگرگونی آموزش های زرتشت است كه در واقع به دوران خدایان پنداری خاتمه داده شد .  اما در دوره هخامنشی ، دوباره میترا به شكلی در اوستا جا باز كردالبته با تغییراتی كه آنرا به متن های زرتشتی همانند می ساخت .یشت دهم و روز شانزدهم هر ماه و ماه هفتم سال به نام مهر است . مهر دیگر خدا به شمار نیامد . مرور زمان نه تنها از حالت مذهبی مهر كاست بلكه می توان گفت كه آن را در سایه قرارداد به طوریكه آغاز فصل شد و به پدیده ی چوپانی / كشاورزی تبدیل گشت .جشن یادمانی او برابر شدبا یكی شدن روزمهر و ماه مهر و پیروزی فریدون بر ضحاك یا بیوراسپ  ( بنا بر گزارش فردوسی در شاهنامه و بیرونی در التفهیم وگردیزى در تاریخ گردیزی  ) واینچنین به آن معنایی دیگر بخشید ، معنایی كه رنگ و لعاب مذهبیش زدوده شده ورنگ و جلایی دیگر یافته بود. بنا به گزارش هرودوت از دوره ی هخامنشیان نام مهر بر نوزدان گذاشته می شد. در همین گزارش آمده است كه ایرانیان تولد خود را جشن می گیرند وآنرا همچون مراسم اروسی با ارج و منزلت برپا می كنند . امروزه نام های مهرداد ، مهرشاد ، مهر نوش ، مهربانو ، میترا میترادات و مانند اینها یادمانی است از دوردست تاریخ ایران زمین .

به دلیل ارزش مندی آفتاب در این دین برخی نیز این دین را آفتاب پرستی دانسته‌اند. از زمانهای دور پیش از تاریخ ، ایرانیان پیرو آیین مهر یا کیش بغانی بودند. آیین مهر یک دین یا قانون تدوین شده نیست آیین و سنتی است که آغاز آن تاریک است.

اولین گروه آریایی‌هایی که وارد فلات ایران شدند کاسپی‌ها بودند که در منابع سومری به آنها آفتاب پرست گفته میشد. پس از آن هیتی‌ها و میتانی‌ها دو قوم بعدی آریایی منطقه بودند. که باهم همسایه بودند.

در سال 1907 میلادی در ناحیۀ " بغاز کوی " پایتخت سرزمین " هیتی " ها که در شمال غربی آسیای صغیر واقع شده است ، لوح هایی از جنس خاک رس بدست آمده که روی آن ها نخستین بار نام " میترا" دیده می شود . این لوح های گلی محتوی پیمانی است که میان " هیتی " ها و همسایه شان " میتانی " ها بسته شده و از میترا ، خدای آسمان برای پایداری این پیمان استعانت شده است . بر سر تاریخ این پیمان موافقت پیدا شده و انعقاد آن را در چهارده قرن پیش از میلاد مسیح دانسته اند .اما آخرین مدرکی که محتوی بر نام میترا است و در غرب یافته شده مربوط به پنج قرن پس از میلاد مسیح است .

علوم گوناگون همچون باستان شناسی ، تاریخ ادیان ، الهیات و زبان شناسی ، به شناخت این خدا علاقه می ورزند و می خواهند راز آن را از پردۀ استتار بیرون بکشند . در کشور های شرق اسناد و مدارک مربوط به مهر فقط از نوع مکتوب است و حال آنکه در غرب تنها مدرک بازمانده ، آثار تاریخی است . نیاکان هندو اروپایی ما با توجه به معاهده نامۀ هیتی ها و میتانی ها ، میترا را در آن عهد می شناخته اند . در کتاب مقدس " ودا " متعلق به هندیان باستان ، نام مهر به صورت میترا چندین بار تکرار می شود و معنای " پیمان " می دهد . در کتاب "اوستا " ، کتاب دینی ایرانیان باستان نام میترا می آید و سرودی به نام " مهریشت " در ستایش او آمده است . نام میترا در هر دو کتاب با نام اهورا مزدا ، خدای بزرگ همراه است . خاور شناسان معتقدند که در اعصار باستان ، رقابتی بین مهر پرستان و پرستندگان خدای آسمان وجود داشته است .

 در ادیان ایرانی همواره دو دسته داریم . اهورا مزدا خداوند فرزانگی و فرمانروای جهان روشنایی است و گروهی از ایزدان گرداگرد او را فرا گرفته اند . در برابر او نیروهای بد کار هستند که در حول و حوش خدای تاریکی قرار گرفته اند . این دو گروه مدام در جدالند ، اما روزی خواهد آمد که نیروی نیکی بدی را از زمین پاک خواهد کرد . در این جدال ، میترا حکم ایزدی " یزت " را دارد که دستیار اهورا مزدا است و در صف مبارزان خیر و راستی نبرد می کند . میترا همان خدای روشنایی است که در هند به خورشید تشبیه شده است . نظیر او را نزد الهه هلیوس در حماسۀ هومر می بینیم که در جهان می گردد و انتقام ظلم ستمکار را از ستم دیده می کشد و راستی را دوباره در کائنات مستقر می کند .

از طرفی میترا خدای روشنایی است و از سوی دیگر در خدمت اهورا مزداست . اورمزد یارانی دارد که به امشاسپندان معروفند و از ذات او تراوش یافته اند . در اطراف میترا ایزدان کهتری نظیر آریا من ( ایزد محافظ آریاییها ) و بهاگا ( خدای سرنوشت ) که مقدرات مردمان به دست اوست و میان آنها هدایایی خیر آفرین تقسیم می کند ، قرار گرفته اند . در هند این دو ایزد بهم پیوسته سرائوسا و آسی نام می گیرند و عملا وجوه شخصی از میترا هستند .

در آیین میتراحلقه نشان پیمان و اتحاد و هبستگی بود . چون پیمانی بسته می شد حلقه ای رد و بدل می گردید . نشان حلقه از ایران به اروپا رفت و كم كم نشانواره ای برای پیمان زناشویی گشت . به مهرسوگند یاد می شد و حتا در میان عیاران چنین سوگندی رایج بود . نمونه ای از این سوگند از كتاب سمك عیار نوشته ی فرامرز خداداد ارجانی یا ارگانی _ارگان یا بهبهان كنونی _ كه در اواخر دوره ی سلجوقی نوشته شد ه و با كوشش و بررسی استاد زنده یاد پرویز ناتل خانلری به چاپ رسیده آورده می شود :

" آتشك خرم شد و در دست و پای سمك افتاد و گفت : بنده ام ، تو چه می فرمایی ؟ سوگند خورد به یزدان دادار كردگار ، به نور و نار " آتش " و مهر و به نان و نمك مردان و صحبت جوانمردان كه آتشك غدر نكند و به خیانت نیندیشد ."

 بی دلیل نیست كه بیرونی در آثار باقیه درباره ى جشن مهرگان یا جشن پیمان و پیماندارى می نویسد :

" و این عید مانند اعیاد دیگر برای عموم مردمست و تفسیر آن دوستی جان است . "
مری بویس به نقل از كتزیاس پزشك دربار هخامنشی درباره ی جشن دوستى جان می نویسد :

"  این تنها مـــــوقع سال است كـــه شاهــــــان پارس می توانند و حق دارند تا می توانند شراب بنوشند . "


این ایزد، در قدیمیترین نوشته ایرانی درباره او، در مهریشت، ایزدی سخت عظیم تر از آن است كه در مرحله هندایرانی و در میان هندوان ودائی بوده است. علاوه بر این، این ایزد، در دوره متاخر شاهنشاهی هخامنشی نیز چنان مهم می شود كه نامش به همراه نام اهورامزدا، خدای بزرگ و به اتقاق اناهیتا در واپسین كتیبه های هخامنشی ظاهر می شود. او، سپس، آنچنان مهم باقی می ماند و شاید مهمتر می شود كه در دوره اشكانی ستایش او به صورت آئین مهر پرستی به اروپا می رود و خود در مركز ستایش همه طبقات امپراطوری روم قرار می گیرد و دهقانان، سپاهیان، پیشه وران و حتی شهریاران پیرو او می گردند و در همان دوره، در ایران، چند شاهنشاه  فرمان می راندند که نام مهرداد داشتند  و از آن پس، در دوره ساسانی نیز در میان همه طبقات اجتماعی ایران مهر مورد ستایشی عظیم بوده است.

    به احتمال قوی در نزد خاندانهای اشرافی ایران، از زمانی پیش از زردشت، هرمزد خدای بزرگ و در راس همه قدرت ها بوده است .توده مردم ، روستائیان، دهقانان آزاد و پیشه وران، كه باطنی روستائی داشتند، هر چند هرمزد را به عنوان خدای بزرگ ستایش می كردند، ولی ایزد باروری و بركت در زندگی ایشان مظهر و مركز قدرت بود. این ایزد همان ایزد مهر است.

    در دوره دوم فرمانروائی هخامنشیان،  و  زیر تاثیر مردوخ بابلی، پرستش فوق العاده مهر در طبقات اشرافی ایرانی راه یافت و بزودی در دوره اشكانیان، این ایزد به خدائی در مركز قدرت تبدیل شد و آئین او قدرت عظیمی یافت كه از ایران فراتر رفت و دینی جهانی شد. این دین موعظه برابری و برادری می كرد و قشرهای میان حال و تهیدست را به خود می خواند.در ایران پرستش مهر نه تنها به درون همه طبقات راه یافت، بلكه باعث پدید آمدن الگوهای رفتاری و آئین های جدید شد. از جمله، الگوی پهلوانی- مهری است.

    این پهلوانان جدید كه اعضاء سازمانهای جوانمردی بودند، متكی به طبقات میانه حال شهری، پیشه وران و بازرگانان بودند و گاه بصورت نیروی مسلحی در می آمدند كه در مسائل اجتماعی  دخالت می كردند و منافع طبقه خود یعنی عامه مردم شهری را تامین می كردند. اینان در شهرهای مستقل فئودالی در پی قدرتی كه بدست می آوردند، گاه مسئول امنیت شهر نیز می شدند و قدرتشان از طرف حكومت، بدین ترتیب، به رسمیت شناخته می شد.با در نظر گرفتن مطالعه تطبیقی آئین مهر و زورخانه و ارتباط زورخانه با جوانمردی، می توان گمان برد كه زورخانه ها باید در ایران قدمتی بسیار داشته باشند و اصل آنها اقلاً به دوره اشكانیان برسد؛ زیرا در این دوره است كه آئین مهر گسترشی جهانی مییابد، به اروپا می رود و معابد مهری كه از بسیاری جهات مانند زورخانه های ما است، در آنجا برپا می شود و آئین عیاری در ایران پا می گیرد.د راین آئین پرورش تن برای رسیدن به حقیقت و سلامت روح مهمترین شرط بوده است و لی این پرورش و ورزش تن با آدابی چنان روحانی در آمیخته بوده است كه در واقع پرورش روان را از تن جدائی ناپذیر می كرده است.

   پس از ورود اسلام، به علت فراموش كردن دین كهن و بخاطر دوام آئین، اسطوره های تازه ای درباره منشاء این آئین پدید آمد و آن را با اسلام پیوند دادند. ولی این پیوند خالی از ریشه های تاریخی نیست.

از كتاب سمك عیار بر می آید كه از حلب تا هندوستان، در همه شهرها جوانمردان سازمان داشته اند و از وجود یكدیگر با خبر بوده اندو اگر عیار- پهلوانی بزرگ در هر عصر پدید می آمد، همه عیاران این سرزمین ها او را می شناخته اند و گاه به شادی او شراب می خورده اند و به او سر می سپرده اند.

 

مهر آیین‌ اسرار است‌ و مسائلش‌ كاملا سری‌ بوده‌ است‌ و كسانی‌ می‌توانستند وارد این‌ آیین‌ بشوند كه‌ صاحب‌ استعداد معنوی‌ و بینش‌ باشند. از این‌ رو هیچكس‌ براحتی‌ نمی‌توانسته‌ وارد این‌ طریقت‌ شود. حتی‌ نوجوانی‌ كه‌ می‌خواست‌ وارد آیین‌ مهر بشود، او را به‌ پیر صحبت‌ یا «مهیار» می‌سپردند تا تربیتش‌ كند و به‌ این‌ تازه‌ وارد «نوچه‌» می‌گفتند. «مهیار» به‌ نوچه‌ تعلیم‌ می‌داد تا «منیت‌» را در وی‌ از بین‌ ببرد و «ما» را در وجود او زنده‌ كند یعنی‌ در واقع‌ خودآگاهی‌ و ابر آگاهی‌ پیدا كند كه‌ اعتقاد داشتند با ورود انسان‌ به‌ این‌ مرحله‌، ولادت‌ ثانوی‌ اتفاق‌ می‌افتد و از هوی‌ و هوس‌ها رها می‌شود . در عرفان‌ عاشقانه‌ ایران‌ نیز بزرگترین‌ مانع‌ «مایی‌ و منی‌» است‌ «مغ‌ بچه‌» (نوچه‌) باید یك‌ دوره‌ سخت‌ را طی‌ می‌كرد تا از طرف‌ پیر، مورد آزمایش‌ قرار گیرد كه‌ در صورت‌ موفقیت‌ در آزمایش‌ به‌ گروه‌ «یاران‌» می‌پیوست‌. در این‌ مرحله‌ سوگند یاد می‌شد. در عرفان‌ عاشقانه‌ راز و رمزهای‌ بسیاری‌ وجود دارد كه‌ هر كس‌ به‌ یكی‌ از این‌ رازها می‌رسید، مهر خاموشی‌ بر لب‌ می‌زد و با كسی‌ صحبت‌ نمی‌كرد. و در واقع‌ تاكید داشتند كه‌ راز دل‌ را نباید به‌ كسی‌ بگویند چون‌ در غیر این‌ صورت‌، عده‌یی‌ كه‌ مفهوم‌ این‌ اسرار را درك‌ نمی‌كردند، آنها را از بین‌ می‌بردند.

در اشعارحافظ‌ نیز از«پیرمغان‌»یا «مغ‌» بسیار صحبت‌ شده‌ است‌ و این‌ مفهوم همراه‌ با خرابات،استعاره‌ از خورشید و آیین‌ مهرپرستی‌ است‌ و حتی‌ اعتقاد بر این‌ است‌ كه‌ سماع‌ در عرفان‌ ایران‌ یكی‌ از اصول‌ پایكوبی‌ بوده‌ است‌ و براین‌ باور بوده‌اند كه‌ عارف‌ همانطور كه‌ از راه‌ چشم‌ می‌تواند به‌ عظمت‌ خدا پی‌ ببرد،از راه‌ گوش‌ هم‌ می‌تواند نغمه‌ و سرودهای‌ آسمانی‌ را بشنود



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: